توسل به حضرت معصومه و نتيجه اعجاز آميز
صفحه 1 از 1
توسل به حضرت معصومه و نتيجه اعجاز آميز
توسل به حضرت معصومه و نتيجه اعجاز آميز
صدام پيرزن را به جرم شيعه بودن از عراق اخراج كرده بود. او هم خود را به قم، حرم اهلبيت(عليهم السلام) رسانده و در اين شهر و در جوار حضرت معصومه(سلام الله عليها) زندگى مىكرد.
چند سالى بود كه از پسرش خبرى نداشت. به تازكي خبر رسيده بود كه فرزندش را صدام به سربازى اجبارى برده؛ مادر براى سلامتي فرزند و اينكه وي در جنك بكاركرفته شود نكران و مضطرب بود، به حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) رفته و آنجا متوسل شده و از حضرتش فرزند خويش را مي خواست، هر شب چشمش كه به ضريح مىافتاد مىگفت: «بى بىجان! من پسرم را از تو مىخواهم... ،
يكشب كه مانند هميشه مشغول توسل و درخواست و تضرع بود به يكباره فرزندش را در بالاسر حضرت ديد ابتدا باور نمي كرد ولى وقتي واكنش فرزندش را ديد فرياد شادي كشيد، حضرت معصومه عليها السلام حاجتش را داده بودند نجات فرزندش از دست صداميان و امكان ديدن مادر!
قضيه از اين قرار بود كه فرزندش اسير شده بود و همراه اسرا براى زيارت به حرم آمده بود، گروهى از اسراى عراقى را براى زيارت به قم و به حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) اورده بودند.
در قسمت بالاى سر مكانى را مهيا كرده بودند تا اسرا را زيارت كنند. زائرين هم خارج از آن مكان مشغول زيارت و برخى از آنها هم براى ديدن اين اسيران آمده بودند. صداى جيغ پيرزنى توجه همگان را به خود جلب كرد. توجه همه به سوى پيرزن جلب شد. مجدداً صداى فرياد ديگرى شنيده شد، اما اين بار از سمت اسراى عراقى؛ يكى از اسرا بود كه جيغ مىكشيد ، دعاى پيرزن مستجاب شده بود.
در كلام خازنان وحي آمده كه شهر قم را حرم اهلبيت(عليهم السلام ) خواندهاند و حضرتش به كريمه اهل بيت عليهم السلام معروف است.
صدام پيرزن را به جرم شيعه بودن از عراق اخراج كرده بود. او هم خود را به قم، حرم اهلبيت(عليهم السلام) رسانده و در اين شهر و در جوار حضرت معصومه(سلام الله عليها) زندگى مىكرد.
چند سالى بود كه از پسرش خبرى نداشت. به تازكي خبر رسيده بود كه فرزندش را صدام به سربازى اجبارى برده؛ مادر براى سلامتي فرزند و اينكه وي در جنك بكاركرفته شود نكران و مضطرب بود، به حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) رفته و آنجا متوسل شده و از حضرتش فرزند خويش را مي خواست، هر شب چشمش كه به ضريح مىافتاد مىگفت: «بى بىجان! من پسرم را از تو مىخواهم... ،
يكشب كه مانند هميشه مشغول توسل و درخواست و تضرع بود به يكباره فرزندش را در بالاسر حضرت ديد ابتدا باور نمي كرد ولى وقتي واكنش فرزندش را ديد فرياد شادي كشيد، حضرت معصومه عليها السلام حاجتش را داده بودند نجات فرزندش از دست صداميان و امكان ديدن مادر!
قضيه از اين قرار بود كه فرزندش اسير شده بود و همراه اسرا براى زيارت به حرم آمده بود، گروهى از اسراى عراقى را براى زيارت به قم و به حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) اورده بودند.
در قسمت بالاى سر مكانى را مهيا كرده بودند تا اسرا را زيارت كنند. زائرين هم خارج از آن مكان مشغول زيارت و برخى از آنها هم براى ديدن اين اسيران آمده بودند. صداى جيغ پيرزنى توجه همگان را به خود جلب كرد. توجه همه به سوى پيرزن جلب شد. مجدداً صداى فرياد ديگرى شنيده شد، اما اين بار از سمت اسراى عراقى؛ يكى از اسرا بود كه جيغ مىكشيد ، دعاى پيرزن مستجاب شده بود.
در كلام خازنان وحي آمده كه شهر قم را حرم اهلبيت(عليهم السلام ) خواندهاند و حضرتش به كريمه اهل بيت عليهم السلام معروف است.
مواضيع مماثلة
» راه ندادن پادشاه سعودي به علت عدم زيارت حضرت معصومه عليها السلام
» معني غيبت حضرت و تكذيب مشاهده
» حضرت صاحب الأمر امام حاضر مستور
» شهادت عماد مقاومت در شب شهادت حضرت رقيه
» معني غيبت حضرت و تكذيب مشاهده
» حضرت صاحب الأمر امام حاضر مستور
» شهادت عماد مقاومت در شب شهادت حضرت رقيه
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد