مرد خورشيد و دريا و حرا
صفحه 1 از 1
مرد خورشيد و دريا و حرا
مرد خورشيد و دريا و حرا
سال 83 او را ديدم؛ مرد عجيبي كه در روستايي دور افتاده در قشم زندگي ميكرد. به حرا علاقه داشت و براي كاشت و داشت اين درخت دريايي چنان كوشش ميكرد كه گويي فرزندانش را پرستاري ميكند. عبدالله پيرمردي از روستاي كنار سياه قشم.
سفري به قشم رفته بودم كه ندا دهقاني تماس گرفت و پيشنهاد داد با عبدالله مصاحبه كنم. نميدانم او از كجا اين پيرمرد عاشق طبيعت را ميشناخت. موضوع را با بيژن خان درهشوري مطرح كردم كه آن زمان مدير محيطزيست منطقه آزاد قشم بود، او نيز شگفته زده شد كه آوازه پيرمرد دوستدار حرا به تهران نيز رسيده است بدون آن كه كسي او را ديده باشد. درهشوري تعريف كرد كه عبدالله بدون حمايت سازمانهاي دولتي از درختان حرا حفاظت ميكند، شترها كه سرشاخههاي حرا را ميخورند، بيرون ميكند و از نزديكترين اقوامش به دليل تعرض شترهايشان به درختان حرا به دادگاه شكايت برده است. باور كردني نبود. در دور دستترين نقطه ايران مردي عامي (بدون آن كه تحصيلات محيطزيست و منابع طبيعي داشته باشد) چنان با عشق از طبيعت حفاظت كند كه از اقوام خود شكايت به دادگاه ببرد و تنها از سازمان آزاد منطقه قشم بخواهد او را ياري دهد بيشتر و بيشتر حرا بكارد.
درهشوري گفت كه سيد، روز بعد مرا نزد عبدالله خواهد برد؛ سيد محمد داخته را درهشوري سيد خطاب ميكرد، نسل ديگري از اهالي قشم، دوستدار طبيعت، سرزمين مادرياش و ايران. صبح زود با سيد به سمت كّنار سياه حركت كرديم؛ راهي به نسبت طولاني، در منتهياليه غرب جزيره بزرگ و زيباي قشم.
وقتي رسيديم، مردي 50 ساله در را گشود و با زبان قشمي سخن ميگفت و داخته نيز نقش مترجم همزمان را به عهده گرفت. از بودن او بيش از پيش خوشحال شدم. مرد ميان سال گفت داماد، عبدالله است. دقايقي بعد عبدالله آمد و ما را داخل اتاق كوچكش دعوت كرد. او نيز به زبان مردم قشم سخن ميگفت بيآن كه كلامي فارسي بر زبان جاري كند. گرچه عبدالله 90 ساله با احساس تمام از حرا ميگفت و ميشد از لحن و آوايش دريافت كه چه ميگويد اما حضور داخته را بيش از پيش مغتنم برشمردم چرا كه او كلام عبدالله را بيكم و كاست ترجمه ميكرد. عبدالله معتقد بود هر جا كه درختان حرا باشد ماهيان نيز حضور بيشتري خواهند داشت، آب پاكتر ميشود و بركت در آن منطقه بيش از ساير مناطق خواهد بود، او از خواهر زاده خود شكايت كرده بود كه شترهايش به درختان حرا ناخنك زده بودند. ميدانست كدام بخش از ساحل براي كاشت حرا مناسب است كه هم رشد مناسبي داشته باشند و هم شترها كمتر بتوانند سفره سبزي براي خود آماده كنند.
عكس عبدالله را امروز ديدم، دلم گرفت كه چرا اين سالها از طريق داخته خبري از او نگرفتم. اگر مردان و زناني نظري عبدالله در هر گوشه ايران باشند؛ كساني كه بيمنت و بيتوقع مالي تنها به فكر نجات محيط منطقه خود باشند، بعيد به نظر ميرسد چرخهاي توسعه ويرانگر بتواند هر گوشهاي از كشور را به ورطه نابودي بكشاند. اي كاش عبدالله ميتوانست عشق درونش را ميان ديگران توزيع كند تا دريابند كه طبيعت تنها وديعهاي است كه دو بار در اختيار انسان قرار نميگيرد.
يك بار بيژن درهشوري گفت كسي ميتواند ديگران را به طبيعت علاقمند كند كه درونش خورشيدي باشد، با ديدن عبدالله دريافتم كه او نيز اين خورشيد درون را به تمامي دارد.
توضيح: گونه حرا که نام علمی آن به حکیم و فیلسوف ایرانی ابو علی سینا (Avicennia Marina ) نسبت داده می شود ، درختانی در اندازه های 3 تا 6 متر با شاخ و برگ سبز روشن هستند. •حرا درختی است آب شورزی که هنگام مد آب دریا تا گلوگاه در آب فرو می رود. با خاصیت تصفیه ای که در پوست این درخت وجود دارد، بخش شیرین آب دریا را جذب و نمک آن را دفع می کند . درخت حرا در حقیقت یک کارخانه آب شیرین کن طبیعی و خدادادی است .
سال 83 او را ديدم؛ مرد عجيبي كه در روستايي دور افتاده در قشم زندگي ميكرد. به حرا علاقه داشت و براي كاشت و داشت اين درخت دريايي چنان كوشش ميكرد كه گويي فرزندانش را پرستاري ميكند. عبدالله پيرمردي از روستاي كنار سياه قشم.
سفري به قشم رفته بودم كه ندا دهقاني تماس گرفت و پيشنهاد داد با عبدالله مصاحبه كنم. نميدانم او از كجا اين پيرمرد عاشق طبيعت را ميشناخت. موضوع را با بيژن خان درهشوري مطرح كردم كه آن زمان مدير محيطزيست منطقه آزاد قشم بود، او نيز شگفته زده شد كه آوازه پيرمرد دوستدار حرا به تهران نيز رسيده است بدون آن كه كسي او را ديده باشد. درهشوري تعريف كرد كه عبدالله بدون حمايت سازمانهاي دولتي از درختان حرا حفاظت ميكند، شترها كه سرشاخههاي حرا را ميخورند، بيرون ميكند و از نزديكترين اقوامش به دليل تعرض شترهايشان به درختان حرا به دادگاه شكايت برده است. باور كردني نبود. در دور دستترين نقطه ايران مردي عامي (بدون آن كه تحصيلات محيطزيست و منابع طبيعي داشته باشد) چنان با عشق از طبيعت حفاظت كند كه از اقوام خود شكايت به دادگاه ببرد و تنها از سازمان آزاد منطقه قشم بخواهد او را ياري دهد بيشتر و بيشتر حرا بكارد.
درهشوري گفت كه سيد، روز بعد مرا نزد عبدالله خواهد برد؛ سيد محمد داخته را درهشوري سيد خطاب ميكرد، نسل ديگري از اهالي قشم، دوستدار طبيعت، سرزمين مادرياش و ايران. صبح زود با سيد به سمت كّنار سياه حركت كرديم؛ راهي به نسبت طولاني، در منتهياليه غرب جزيره بزرگ و زيباي قشم.
وقتي رسيديم، مردي 50 ساله در را گشود و با زبان قشمي سخن ميگفت و داخته نيز نقش مترجم همزمان را به عهده گرفت. از بودن او بيش از پيش خوشحال شدم. مرد ميان سال گفت داماد، عبدالله است. دقايقي بعد عبدالله آمد و ما را داخل اتاق كوچكش دعوت كرد. او نيز به زبان مردم قشم سخن ميگفت بيآن كه كلامي فارسي بر زبان جاري كند. گرچه عبدالله 90 ساله با احساس تمام از حرا ميگفت و ميشد از لحن و آوايش دريافت كه چه ميگويد اما حضور داخته را بيش از پيش مغتنم برشمردم چرا كه او كلام عبدالله را بيكم و كاست ترجمه ميكرد. عبدالله معتقد بود هر جا كه درختان حرا باشد ماهيان نيز حضور بيشتري خواهند داشت، آب پاكتر ميشود و بركت در آن منطقه بيش از ساير مناطق خواهد بود، او از خواهر زاده خود شكايت كرده بود كه شترهايش به درختان حرا ناخنك زده بودند. ميدانست كدام بخش از ساحل براي كاشت حرا مناسب است كه هم رشد مناسبي داشته باشند و هم شترها كمتر بتوانند سفره سبزي براي خود آماده كنند.
عكس عبدالله را امروز ديدم، دلم گرفت كه چرا اين سالها از طريق داخته خبري از او نگرفتم. اگر مردان و زناني نظري عبدالله در هر گوشه ايران باشند؛ كساني كه بيمنت و بيتوقع مالي تنها به فكر نجات محيط منطقه خود باشند، بعيد به نظر ميرسد چرخهاي توسعه ويرانگر بتواند هر گوشهاي از كشور را به ورطه نابودي بكشاند. اي كاش عبدالله ميتوانست عشق درونش را ميان ديگران توزيع كند تا دريابند كه طبيعت تنها وديعهاي است كه دو بار در اختيار انسان قرار نميگيرد.
يك بار بيژن درهشوري گفت كسي ميتواند ديگران را به طبيعت علاقمند كند كه درونش خورشيدي باشد، با ديدن عبدالله دريافتم كه او نيز اين خورشيد درون را به تمامي دارد.
توضيح: گونه حرا که نام علمی آن به حکیم و فیلسوف ایرانی ابو علی سینا (Avicennia Marina ) نسبت داده می شود ، درختانی در اندازه های 3 تا 6 متر با شاخ و برگ سبز روشن هستند. •حرا درختی است آب شورزی که هنگام مد آب دریا تا گلوگاه در آب فرو می رود. با خاصیت تصفیه ای که در پوست این درخت وجود دارد، بخش شیرین آب دریا را جذب و نمک آن را دفع می کند . درخت حرا در حقیقت یک کارخانه آب شیرین کن طبیعی و خدادادی است .
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد